کشتی عشق تایتانیک
دو شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : مهرانم بيوگرافي سحر قريشي: سحر قريشي متولد 1366 است و تنها عضو متاهل بين بازيگران جوان دلنوازان به حساب مي آيد. همسر او مهران اخوان ذاکري است و 25 سال سن دارد . زندگي مشترک آنها چند سالي است که آغاز شده و روز هاي خوبي را با هم پشت سر ميگذارند . سحر قريشي تنها يک برادر دارد و رنگ هاي مورد علاقه اش مشکي ، آبي و قرمز است . سحر قريشي دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و اين آينده را براي خود پيش بيني ميکند . براي قريشي نوع پوشش و لباس خيلي اهميت دارد . او حسين سهيلي زاده را مانند پدرش دوست دارد. سحر قريشي در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره نحوه ورودش به تلويزيون گفت: من كار اولم در زمينه بازيگري فيلم سينمايي «لج و لجبازي» به تهيه كنندگي آقاي زبر دست بود. در مراحل پاياني اين كار بودم كه از طريق آقاي خيرابي به آقاي سهيليزاده معرفي شدم. آقاي سهيلي زاده از من دعوت كرد تا براي نقش يلدا كه حدود 350 نفر كانديد داشت، تست بدهم و خوشبختانه پس از تست مورد قبول واقع شده و براي بازي در اين نقش آمدم.
سحر قريشي: خودم را نميگيرم
سريال دلنوازان هم مثل خيلي از كارهاي ديگر، براي بينندگانش سورپرايز داشت. سحر قريشي در اين سريال چهره شد و يك شبه ره صدساله رفت... سعيد سهيليزاده، هميشه عادت دارد درسريالهايش، بازيگران تازهاي را به جامعه معرفي كند؛ او اينبار هم، باحضور سحر قريشي اينكار را انجام داده. دختري كه نقش اصلي سريال است و بايد منتظر ماند و ديد چقدر، ميتواند دراين عرصه موفق باشد و كارش را به درستي انجام دهد! سريال دلنوازان، بسيار پرطرفدار شده و حتما شما هم دوست داريد با بازيگر اصلي آن از نزديك آشنا شويد. يلدا يا سحر، دختر خوشچهرهاي است كه با سريال دلنوازان، مهمان خانههاي ما است. سحر قريشي 22 ساله و متاهل است، بسيار سينما را دوست دارد و با همين علاقه، توانسته به دنياي بازيگري قدم بگذارد. زندگي زناشويياش برايش مهم است، آنقدر كه تلفن همراهش را هم، همسرش جواب ميدهد و همهجا با اوست. مهران اخوان ذاكري از پاي تلفن، مرد منطقي و روراستي بهنظر ميآيد. درآيندهاي نزديك، حتما با هردوي آنها به گفتوگو مينشينيم. فعلا اين شما و اين هم سحر قريشي، البته درنمايي كوچك. وقتي سركار فيلم سينمايي «لج و لجبازي» به كارگرداني آقاي برقعي بودم، با آقاي خيرابي همكار بودم. ايشان كه از قبل براي بازي درسريال دلنوازان قرارداد داشت، به من گفت آقاي سهيليزاده براي سريالاش بهدنبال يك بازيگر ميگردد، دختر جواني كه نقش اول كار را هم تجربه كند. آقاي سهيليزاده تقريبا 3 ماهي ميشد كه دنبال شخصيت يلدا بود تا اينكه من تست دادم و قبول شدم. ميتوان گفت تقريبا 8-7 ماه است كه دردنياي بازيگري حضور دارم. براي نقش سايه درفيلم آقاي برقعي هم، توسط يكي از دوستان همسرم به اين كار ايشان معرفي شدم و تست دادم. نه كلاس بازيگري رفتهام و نه تحصيلات اين رشته را دارم و هيچ دورهاي هم نديدهام. از بچگي به بازيگري علاقه داشتم؛ اما به آنصورت كه بخواهم كلاس بروم، به بازيگري نگاه نكردم. بيشتر، كار تجربي را ترجيح ميدهم. اين علاقه درمن وجود داشت تا اينكه ازدواج كردم. از وقتي متاهل شدم، بهطور جديتر اين قضيه را دنبال كردم، تا اينكه دورادور و توسط دوستان و آشنايان، به پشتصحنه كارهاي مختلف سينمايي يا تلويزيوني ميرفتم، يعني درجريان اتفاقات بودم؛ اما فكر نميكردم روزي بتوانم به اين راحتي وارد اين حرفه شوم. همسرم مشوق و مشاورم نزديك 3 سال است كه ازدواج كردهام و شايد براي همه جالب باشد كه من بعد از ازدواج، وارد دنياي بازيگري شدم؛ اما خود مهران هم به اين كار علاقهمند است و هنر را دوست دارد. دراصل، من به پيشنهاد خودش وارد اين كار شدم. بنابراين، از اجازه او متعجب نيستم! الان هم ايشان، علاوه برمشوق بودن براي من، مشاورم هم است. اگر پيشنهادي براي بازي شود يا كاري را بخواهم انجام دهم، اول از همه با او مشورت ميكنم. او هميشه همراه و همقدم با من است. حتي روزهايي كه از او ميخواهم دركنار من باشد، سرصحنه ميآيد و به من انرژي ميدهد. تجربه نقشهاي متفاوت همه كارهايم را دوست دارم و فكر نكنم كه چون از يك كار طنز سينمايي شروع كردهام، بايد همين نقش را ادامه دهم. اتفاقا دوست دارم نقشهاي متفاوتي را تجربه كنم. دوست دارم يك كاراكتر طنز بازي كنم، يك نقش منفي و حتي يك نقش تاريخي! براي همراه شدن با اين ايدههاي ذهنيام و نزديك شدن به نقش يلدا، آقاي امير سليماني و محمد حاتمي بسيار به من كمك كردند. البته قبلا تجربه كاري با آنها نداشتم؛ اما الان از نظر فكري و بازي، خيلي به من راهنمايي ميكنند. بيشتر از سنم به نظر ميرسم متولد سال 1366 هستم و ميدانم سنم خيلي بيشتر بهنظر ميآيد؛ فكر ميكنم علتش هم بهخاطر نقشم دراين سريال است و همچنين از بچگي، همه ميگفتند سنت بيشتر بهنظر ميآيد، چون نوع نگاهم به زندگي، از همسنوسالهاي خودم متفاوتتر بود. قبل از اينكه وارد دنياي بازيگري شوم، مدرك بينالمللي آرايشگري داشتم. دنبال كارهاي هنري بودم. هرازگاهي هم، به دوستانم بهصورت تفريحي كمك ميكردم. با اينكه همسرم هم مدرك بينالمللي آرايشگري دارد، اما دوست نداشت وارد اين كار شوم و احتياج مالياش را هم نداشتم. دركار آقاي زبردست، فيلم سينمايي «لجولجبازي» چهره متفاوتتري دارم. شايد چون سن كاراكترم هم، با خودم متفاوت است؛ من درآنجا يك دختر 18 سالهام؛ اما در دلنوازان، يك دختر 25-24 سالهام. پس هم درگريم من تاثير داشته و هم درنحوه بازيام. كاراكتر سايه با يلدا در دلنوازان خيلي فرق دارد. درفيلم لج و لجبازي، كمدي موقعيت ايجاد ميشد؛ اما اينجا همهچيز رئال و واقعي است. زمان مفيد فيلم ديدن كتاب خواندن را دوست دارم و حتما آن را ادامه خواهم داد، چون با اين كار، حرفهايتر به اين قضيه نگاه و فكر خواهم كرد. قبلا هم كتاب ميخواندم، ولي نه رمان، بلكه هميشه كتابهاي روانشناسي ميخواندم و دوباره قصد دارم دايره مطالعاتم را گسترش بدهم؛ اما با تمام اين اوصاف، فيلم ديدن را بيشتر از كتاب خواندن دوست دارم. شايد دلم بخواهد هرچقدر زمان دارم را خرج فيلم ديدن كنم، اما براي خواندن كمي تنبلم. همه بازيگرها، وقتي كارشان را از صفر شروع ميكنند، آرزوي سوپراستار شدن دارند، من هم خيلي به اينكار علاقه دارم. اميدوارم دراين راهي كه خدا براي من باز كرده موفق شوم نفر آخري كه به دلنوازان رسيد من با 2 گروه بيشتر كار نكردم؛ اما بايد بگويم گروه سريال دلنوازان با مديريت آقاي سهيليزاده، خيلي صميمي و گرم بود و من درآن، بسيار احساس آرامش ميكردم. درضمن همه كارهايي كه از آقاي سهيليزاده مثل ترانه مادري يا آخرين دعوت ديده بودم، كارهاي بسيار موفقي بودند. به همين خاطر، با خودم فكر ميكردم انتخابهاي ايشان، هيچوقت غلط نيست و 100درصد درمن يك چيزي ديده كه براي اين نقش انتخابم كرده است. همين فكر، به من اعتماد بهنفس ميداد. كار با آقاي سهيليزاده خيلي جذاب است و واقعا به اين مسئله افتخار ميكنم. خيلي از او ممنون هستم كه به من اعتماد كرد تا اين نقش، تجربه خوبي براي من دركنار ايشان باشد. اگرچه حتي اگر به موفقيتهاي بزرگتر هم برسم، دليلي نميبينم خودم را بگيرم. ارتباطم با دوستانم كم شده متاسفانه از وقتي سركار دلنوازان رفتم، ارتباطم با دوستانم كم شده است. البته سعي ميكنم تا آنجا كه ميتوانم، اين ارتباط را حفظ كنم؛ اما از نظر زماني، بسيار زياد به مشكل خوردهام. چون درگذشته من درخانه بيكار بودم و وقت كافي داشتم؛ اما الان ديگر اين ارتباط كمرنگتر شده، از نظر زماني حتي به زندگي خودم هم كمتر ميتوانم برسم. قطعا بعد از پايان فيلمبرداري اگر ديگر سركار نباشم، همهچيز به حالت نرمال گذشته خود برميگردد. 100درصد اگر دوستانم منطقي باشند، كمي به من حق ميدهند. حواس جمع زندگيام خيلي دوست دارم به خانه و زندگيام برسم. خانه و زندگي هركسي كه آرام باشد، همان آرامش به محيط كارش هم منتقل ميشود؛ ولي اگر عكس آن باشد، قطعا اتفاقات منفي زيادي ميافتد. الان كه سركار هستم، سعي ميكنم بيشتر به زندگي و خانهام اهميت بدهم، چون بيشتر زمانم را كار ميگيرد و حالا بايد حواسم به زندگيام باشد. هماهنگ كردن زندگي و كار، خيلي سخت است، من هم دارم از لحاظ تجربي، از آخر شروع ميكنم! همسرم و همراهياش هم، خيلي به اوضاع زندگيمان كمك ميكند. خدا را شكر. يلدا، 100درصد واقعي است. ما مثل يلدا خيلي زياد داريم. شايد فقط كمي مدل آن متفاوت باشد يا فقط اتفاقاتي كه براي آن ميافتد، فيلم است! ولي خود شخصيت او، بسيار واقعي است و من سعي كردم آن را خيلي واقعي نشان دهم. دو شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : مهرانم
عکس های جدید و کمیاب سحر قریش, عکس, عکس بازیگران, عکس بازیگران زن, عکس بازیگران ایرانی, عکس بازیگران زن ایرانی, بازیگر, بازیگران, بازیگران زن, سحر, قریشی, سحر قریشی, عکس سحر قریشی, عکسهای سحر قریشی, عکس جدید سحر قریشی, جدیدترین عکس های سحر قریشی
دو شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : مهرانم In April 1912, Rose is returning from Europe with her fiancée Cal Hockley and her mother in company with many of the rich and famous of their day. Her father died leaving them a prestigious name, but no money to support the luxurious lifestyle to which they were accustomed. Therefore, her mother presses her to sacrifice herself for the good of the family, by agreeing to marry Cal, whom she does not love or even like very much. As a token of his commitment, Cal presents her with a fabulous blue diamond pendant. To him, she is another beautiful object to add to his collection. Rose feels suffocated by her mother’s pretentions, her fiancée’s arrogance, the dead conventional formality of high society and the meaningless life being pressed upon her. In rebellion she rushed to the stern of the ship and contemplates suicide. Jack sees her passing by, suspects her intentions, and intervenes just in time to save her life when she slips off the edge of the ship. Their fortuitous meeting leads quickly to intimate friendship and romance. Jack seems to understand her better than she herself does. Perceiving a remarkable strength in her character that refuses to accept the fate imposed by society, he counsels her not to sell her soul for respect or security, abandoning the freedom she is entitled to inherit. Her whole being expands in joy at his words and responds to his affection with gratitude and passion. At the peak of their passion, the Titanic hits an iceberg and begins the journey that will soon take it to the bottom of the sea. Meanwhile out of jealousy, Cal has Jack placed under arrest on a false charge of stealing the blue diamond and locked in a cabin on the lower level of the ship. As the ship takes on water and everyone rushes for lifeboats, Rose risks her life to hunt for Jack and frees him from confinement just moments before the lower deck floods. Jack leads her up to the main deck and convinces her to get into one of the few remaining lifeboats, promising to follow, but knowing full well there are no more boats to take him. Reluctantly she gets into the lifeboat and then jumps out again, refusing to leave without him. When the Titanic goes under, Jack manages to place Rose on a floating doorframe, saving her life while he freezes to death in the water. Rose survives, takes on Jack’s last name and starts a new life for herself. Narrating the story when she is passed 100 years old, she relates how their few moments together changes the course of her entire life and how she has spend the last eight decades living up to the promise she made to Jack during his last moments. دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, :: 16:24 :: نويسنده : مهرانم
لیلا اوتادی (زادهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۶۲) ( تهران محله شمیران ) بازیگر سینما و تلویزیون است . او دانشآموختهٔ رشتهٔ معماری داخلی است و کار خود را با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری آغاز کرد. مجموعه تلویزیونی
فیلم تلویزیونی
سینمایی
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|